دکتر ما

دکتر محمود ؛

در این گیرُ دار توهین ها به دولت و متهم کردن به همه ی مشکلات موجود ، آقای ما فرمودند از شما راضـی اند؛

 بابت همه اقدامات و خستگی ها یتان ممنونیم ، دکتر جان

حرف اول : دست نوشته آقا در قرآن های اهدایی به اعضای دولت .
حرف دوم : من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق .
حرف سوم : رجوع به میزان یازدهم .
حرف چهارم : اشتباه ها قبول ، گیر ندینا .

جشنواره چی...

چند سالیه که همزمان با فصل تابستون ، جشنواره ی به نام "جشنواره تابستانی کیش" در منطقه آزاد کیش برگزار میشه .

 مثل جشنواره ها و سایر برنامه ها که در نقاط مختلف کشور همزمان با فصل گرما برگزار میشه ولی با این تفاوت که همه ساله جشنواره کیش مورد توجه صدا و سیما قرار گرفته و یک برنامه ویژه در یکی از بهترین ساعات پخش به این جشنواره اختصاص داده میشه .

و ما باید شاهد تعریف های سفارشی از طرف مجری برنامه در خصوص منطقه کیش و حضور خواننده ها و بازیگر های باشیم که به گفته خودشون عاشقِ کیش و این جشنواره هستند و از اینکه الان خوشحال هستن باید خوشحال بشیم ،.

و جالب تر هم اینه که مجری راه می افته تو خیابون از مردم میپرسه که الان راضی هستن اومدن کیش ، کیش خوش گذشت ، و سایر سئوال های بی خودی دیگه .

و طوری نشون داده میشه که هر کی امسال به جشنواره کیش نرسید از یکی از مهمترین نیاز های بشری عقب افتاد .

حالا من موندم این دیالوگ ها که بین مجری و مهمانان برنامه ردُ بَدل میشه چه به درد ما میاد، مثلا حالا مجری طوری داره با مهمون برنامه صحبت میکنه که انگار بقیه هویج اند و دارن از دل و قلوه دادن بین این عزیزان لذت میبرن .

حرف اول : البته شاید من خیلی پرتم که با این برنامه حال نمیکنم

حرف دوم : اگه یه جشنواره تابستونی تو زابل یا قائنات یا سایر نقاط خشک برگزار بشه این عزیزان بازیگر خوش تیپ باز با کله میان ... انشاالله که میان!!!

وضــو

مرشد چلـــوئی ؛

                               بی وضُــو راه نَرویـد

                               زَمیـن قَهـر می کُنـد 

حرف اول : شادی روحش صلوات 
حرف دوم : منبع - کوچه نقاش هـا            

یه توصیه ...

سلام ...

چند روزی پیش شروع کردم به خوندن کتاب کوچه نقاش ها ؛

 با توجه به شخصیت انتخاب شده (سید ابوالفضل کاظمی) که زندگی پر از نقشی رو سپری کرده ، در مطالعه کتاب از وجود فضای یک رنگ خبری نیست و در گذر های کتاب این شما هستید که منتظرید ادامه داستان رو از زبان راوی بشنوید ...
کتاب ، داستان زندگی بی آلیش انسان ها صاف و دوست داشتنی ست .
این کتاب داستان رزمنده های جنوب تهران با روحیه های خاص همان محله ها و حضورشان در جبهه و راه اندازی یک گردان بنام " میثـم " است ، که رفاقت ها و پهلوانی ها را به میدان جنگ آورده و معنی واقعی رفاقت و مشتی گری رو نشان می دهند .

حرف اول : حقیر کتاب رو در 2 روز تموم کردم ( پس بی خیال نشید )
حرف دوم : هنوز از نحوه پایان کتاب دلگیرم .
حرف سوم : قبلا راوی رو در هیات جنوب تهران دیده و از شیوه کلامش هم لذت برده بودم .

حرف چهارم: بابت تیتر معذرت.