پیاده رو محل گذر است توقف در آن جایز نیست اگر بمانی ، مانده در جهلی و اگر بروی ، ماندگاری پیاده ها رفتند تا ما بمانیم حالا پیاده روهایمان گرفته نامشان -------------------------- برای سردار جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان و سه دلیرمرد همراهش که در غمگین ترین روز تابستان 1361 (14 تیر ماه) مسافر شهر زیتون شدند و از گرد راهشان خبری برایمان نیامد ، صلــواتی هدیه فرمایید --------------------------
این نوشته هیچ ربطی به نوع درس یا تخصصم نداره ولی یه نظره یا یه دَرده ... نمیدونم چرا ما همیشه خودمون رو میبینم ، به اطراف نگاه نمیکنیم ، همسایه ها از یادمون رفتن ، خوبی فقط برا ما باید باشه و ... (از این مدلها ) چرا مردم بی دین ژاپن باید به دولت بگن ازشون بیشتر مالیات بگیره تا سونامی جبران شه ؟ چرا مردم اروپا عادت دارن سرمایه گذاری کنن ولی در بازار و تولید کارخونه یا کشاورزی ؟ چرا آمریکایی ها به دنبال راه اندازی صنایع اند ؟ و چرا های این شکلی ... ولی سرمایه دار های ما دوست دارن پول هاشون رو ببرن بانک ، یا سکه بخرن ، اگه صرفید دلار هم بخرن !!!
چرا ما دوست داریم در اوضاع احوال سختی مردم ، فقط خودمون رو نگاه کنیم ، یادمون بره همسایه ها
اقتصاد یعنی چی ؟ یعنی تو جمع کن ، حتی اگه بقیه بدبخت شدن ؟
اگه این بود پس چرا میگن ، اقتصاد اسلامی هم داریم .. خوب یکی نیست بگه آقا اون ها دارن اقتصاد اسلامی رو رعایت میکنن ، ما اقتصاد بزن ، ببر ، خوش باش ...
مردم عزیز زیر فشار چرخ های زندگی و اقتصادی همان گونه که تا به حال برای خدا مقاومت کرده اند
بعد از این هم با تمام توان مقاومت خواهند کرد
( خمینی عزیز ، پدر مهربان ما )
رفت ولی همه چیز رو گفت ، شاید فکر کنیم چه چوری میشه با شکم خالی ایمان رو نگاه داشت ، اما یه کم راست و حسینی ببینیم ، همسایه های دورمون همه درگیر جنگ و خون ریزی اند ، آمریکا اومد کشورشون ، با آمریکا رابطه برقرار کردند ، دلار ارزون شد ولی حیثیت شون رفت ، ناموس شون رو نگاه اجنبی تعقیب کرد...
سرم رو بالا میگرم ، خدا رو شکر میکنم ، اگه قیمت دلار رو تو تابلو فردوسی نمیزنن تا هر لحظه گرون تر بفروشن ، اگه جنس به ما نمیدن ، ولی دلم خوشه وقتی با خانوادم بیرون میرم امنیت دارم ، کشورم کاپیتولاسیون نداره ...