پیاده رو محل گذر است توقف در آن جایز نیست اگر بمانی ، مانده در جهلی و اگر بروی ، ماندگاری پیاده ها رفتند تا ما بمانیم حالا پیاده روهایمان گرفته نامشان -------------------------- برای سردار جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان و سه دلیرمرد همراهش که در غمگین ترین روز تابستان 1361 (14 تیر ماه) مسافر شهر زیتون شدند و از گرد راهشان خبری برایمان نیامد ، صلــواتی هدیه فرمایید --------------------------
هر پروژه عمرانی قاعدتاً از قسمت های مختلفی بنا به نوع پروژه تشکیل میشه ، و هر کدوم وظیفه خاصی در تکمیل پروژه بر عهده دارند ( خاکبرداری ، مقاومت ، لرزه ، مصالح و ... )
حالا جالبه این روزها اگه از مسیر بزرگراه شهید صدر تهران عبور کنیم با واحد جدید دیگه ی به موازات سایر قسمت ها هم روبرو میشیم که در کنار پروژه به کار خودش مشغوله.
"واحد تبلیغات پروژه " رو میگم که به نصب بنر و پیام های در خصوص مناسبت ها و اتفاقات جاری کشور می پردازه .
به عنوان نمونه اگه این روزها از این محل عبور کنی با تابلو نوشته و بنرهای روبرو میشی در خصوص مقام و منزلت حضرت زهرای مرضیه (س) ، که نصبش بر عهده واحد تبلیغات پروژه ست .
شاید و به احتمال صحیح ، درستش هم همین باشه ، مهندس ایرانی حتی اگه بخواد پل ، سد یا هر سازه دیگه ی رو مهندسی کنه ، یادش نمیره که یک مسلمان مهندسه .
و چقدر قشنگه که در همه امور به یاد اهل بیت (علیهم السلام) هم باشیم.
در این اوضاع احوال که به هر علتی بیشتر به خودمون فکر میکنیم ، از فرصت اردوی راهیان نور و همنشینی با شهدا یه استفاده کنیم و یه تلنگری هم به خودمون بزنیم .
حاج احمد متوسلیان در جمع رزمندهای لشگر حضرت رسول (ص) در پادگان زبدانی دمشق در سخنرانی مهمی که داشتند در یه قسم از سخنرانی می فرمایند : " ما این مرزهاى جغرافیایى را که در بین ممالک اسلامى علم کرده اند، هرگز قبول نداریم. "
مطمئناً نظر حاجی هم دخالت در امور سایر مللل اسلامی نبوده ، بلکه در راستای فرمایش نبوی (ص) که مسلمانان را نسبت به امور هم متذکر میشوند ، بوده ، اینکه ما در مرحله اول مسلمانیم و در زیر چتر بزرگ اسلام قرار داریم و باید هم نسبت به هم رئوف و حساس باشیم ،
حالا چند صباحیست برای بعضی از برادران و خواهران ما در فلسطین ، لبنان ، میانمار، سوریه و ... مشکلاتی رقم خورده ، و ما بی تفاوت از کنارشان هر روز را صبح میکنیم ...
و در بعضی اوقات هم ناراحت و نگران کمک های کشورمان به آنانیم ، (خدا از سر تقصیرمان بگذره ) .
اندک وظیفه ما نسبت به خانواده خودمان ، دعــا در حق شان و آرزوی نصرت است .
در لغت نامه دهخدا اینگونه گفته اند که عبارت است از دلیری کردن ، شجاعت نمودن و شعر حماسی هم نوشته اند.
حماسه گونه ای از متون است که به توصیف اعمال پهلوانی و افتخارات و بزرگی های قومی و فردی می پردازد.
اسطوره شناسان هم اینگونه معنی کرده اند که عبارتست از نوعی داستان ها که شخصیت اصلی با پهلوانان و قهرمانانی است که کارهای خارق العاده انجام میدهند .
در ایران نمونه هایش زیاد آمده ؛ بزرگترین آن شاهنامه فردوسی ست، حتی نیم صفحه ی باقیمانده در خصوص آرش کمانگیر هم از آن جمله است .
در زمان ما هم به وقایعی گفته اند ، از جمله حماسه آزادسازی خرمشهر ، حماسه نه دی و ...
در تعریفی که در ابتدا بیان شد ، آمده بود که کار و شخصیت اصلی در حماسه با پهلوانان و قهرمانان است ، یعنی افرادی خاص و دارای ویژگی های فردی ...
و حالا رهبر انقلاب سال 92 را به سال " حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی " نامیدند ، با مروری دوباره بر تعریف حماسه این تلنگر به وجود می آید ، که خواسته ایشان چیست ؟ تصویر ایشان از حماسه چیست ؟
اما اندک تاملی نشان میدهد که ایشان با روشن بینی خاص و تصویر درست از اموری که هم اکنون هم میتوان برای سال 92 تصور کرد ، این نامگذاری را انجام داده اند و از حالا به ملت اعلام نموده اند برای ایجاد حماسه بیدار باشید ، حماسه ای در پیش داریم بزرگتر از آنچه فردوسی برای رستم سرود ، این بار فقط مردم ایران نیستند که حماسه فردوسی را بخوانند ، بلکه بسیاری از ملت های مسلمان و مستضعف چشم به ما دوخته اند تا به خروش آیند و اعلام کنند ، حماسه ای میخواهیم زجنس حماسه ایران ...
چرا که اسلام تنها راه نجات و سعادت است و می توان با توکل به خدا و ولایت پذیری ، قهرمانی شد بزرگتر از افسانه ها ...
از رسول خدا برایش نامی خواستند ، فرمود این امر با پروردگارم است ، جبرئیل نازل شد ، عرض کرد : رسول الله (ص) حق تو را سلام رساند و فرمود : " نام این مولود را زینــب بگذار " ، و او شد " محبوبه المصطفی" { مورد محبت و محبوب حضرت رسول الله (ص) }...
زینت پدر بود ، بعد از پدر هم اگر جایی به سخنرانی می پرداخت ، گویی علی (ع) است در بالای منبر مسجد کوفه .
بسیار هوشمند و با درایت بود و مدیر عالی بحران . بحران های که یکی از آنها ریسمان عالمی را به هم می پیچید ، ولی او مانند کوهی سرشار از ایمان مقاوم.
خیلی زودتر از همسن و سالان زندگی را شروع کرد ، آنوقت که کودکی بیش نبود ، غم از دست دادن مادر بر سرش نشست ، از آنروز شد بزرگ زن خانواده علی(ع) ، تازه داشت آرام میشد که پدر و مولایش به خدای کعبه رستگاری گفت ، شده بود مادر ، پدر هم شد ، حسن (ع) هم خوب برادری میکرد ، اما اُف بر دنیا ، حسن (ع) هم زود ز دنیایش رفت ، او ماند و جانش ، اما چه کند عاشق بود ، نمی خواست حسین (ع) تنهایش را حس کند ، برایش شد پدر ، در غمش مادر ، در حمایت چون برادر ، ماندُ ماندُ ماند تا جانش رفت ،،،
تازه شکست شده بود که به پیامبری مبعوث شد ، رسالتش ، رسالت حسین (ع) ، معجزه اش قرآن خوانی حسین(ع) و یارانش همه گریه کنان حسین(ع) ...
دلنوشت : چه بگویم که قطره کی تواند صحبت از دریا کند .
یادت بیاد قبل از سال 57 !!! کاسب حبیب خداست ، حبیب جون ، حبیب بمون ؛ خدا امام روح الله رو رحمت کنه ، قشنگ فرمود ، قریب به مذمون که شما (بازاری ها ) مدیون مردمید ، اگه الان راحت به معامله و کسب و کار مشغولید ، این مردم بودن که شما رو به اینجا رسوندن ؛ این چند وقته که فیلم کلاه پهلوی پخش میشه( خوب یا بد ، من الان بحثم چیز دیگست ) ، بیشتر مفهوم این جمله رو درک میکنم ، دولت( رژیم شاه) در جهت غصب ثروت سمسام (نقش ارباب فیلم ) به او تهمت میزنه ، و راحت میتونه اموالش رو غصب کنه ... حالا حکایت این کاسب های ماست ، یادشون رفته اگه این مردم نبودن ، این امنیت بازار رو نداشتن تا هر روز بر دارای هاشون اضافه کنن ، صحبت از اینه که اگه صادر کنم بیشتر در میارم ، آخه از خدا بی خبر ، اگه انقلاب نبود که نمیتونستی کارخونه بسازی که بخوای صادر کنی ، بعد دلار هم بگیری ... یه کم انصاف حبیب ...