پیاده رو ...

محلی برای پیمودن ، ماندن نـَــه

محلی برای پیمودن ، ماندن نـَــه

پیاده رو ...

پیاده رو محل گذر است
توقف در آن جایز نیست
اگر بمانی ، مانده در جهلی
و اگر بروی ، ماندگاری
پیاده ها رفتند تا ما بمانیم
حالا پیاده روهایمان گرفته نامشان
--------------------------
برای سردار جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان و سه دلیرمرد
همراهش که در غمگین ترین روز تابستان 1361 (14 تیر ماه)
مسافر شهر زیتون شدند و از گرد راهشان خبری برایمان
نیامد ، صلــواتی هدیه فرمایید
--------------------------

پیام های کوتاه
قاب عکس

 پیامبر اعظم 0

آخرین مطالب

عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما AmmarName.ir

رُفقا

ولی امر مسلمین

۱۴ مطلب با موضوع «ظرف دل» ثبت شده است

پیام وارده از یکی از رفقای بزرگوارم در صبح امروز ؛

 " السلام علیک یا ابا عبدالله
مادر مهربانم که من را در مکتب عشق به {حسیـن .ع.} پرورش داد ، در شب میلاد مولای متقیان به اوج آسمان ها پر کشید و ما را در غم فراقش باقی گذاشت ، از همه عزیزانی که در طول مدت بیماری ایشان به طرق مختلف ابراز لطف نمودند ، صمیمانه تشکر می کنم و از اینکه با این پیام خاطرتان را آزردم پوزش می طلبم "


حرف اول : شادی روحشان لطفا صلواتی همراه با حمد و سوره قرائت فرمائید .
حرف دوم : روح مطهرش در پناه و مهمان بانوری عالم ، حضرت زهرا (س) ، انشاالله
حرف سوم : صبـر بر عزیزانش

۲۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۸
مصطفی ...

زیر باران دوشنبه بعدازظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم 
زن همسایه بر زمین افتاد

قبلاً این صحنه را... نمی دانم 
در من انگار میشود تکرار

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۲۱
مصطفی ...

از رسول خدا برایش نامی خواستند ، فرمود این امر با پروردگارم است ، جبرئیل نازل شد ، عرض کرد : رسول الله (ص) حق تو را سلام رساند و فرمود : " نام این مولود را زینــب بگذار " ، و او شد " محبوبه المصطفی" { مورد محبت و محبوب حضرت رسول الله (ص) }...

زینت پدر بود ، بعد از پدر هم اگر جایی به سخنرانی می پرداخت ، گویی علی (ع) است در بالای منبر مسجد کوفه .

 بسیار هوشمند و با درایت بود و مدیر عالی بحران . بحران های که یکی از آنها ریسمان عالمی را به هم می پیچید ، ولی او مانند کوهی سرشار از ایمان مقاوم.

خیلی زودتر از همسن و سالان زندگی را شروع کرد ، آنوقت که کودکی بیش نبود ، غم از دست دادن مادر بر سرش نشست ، از آنروز شد بزرگ زن خانواده علی(ع) ، تازه داشت آرام میشد که پدر و مولایش به خدای کعبه رستگاری گفت ، شده بود مادر ، پدر هم شد ، حسن (ع) هم خوب برادری میکرد ، اما اُف بر دنیا ، حسن (ع) هم زود ز دنیایش رفت ، او ماند و جانش ، اما چه کند عاشق بود ، نمی خواست حسین (ع) تنهایش را حس کند ، برایش شد پدر ، در غمش مادر ، در حمایت چون برادر ، ماندُ ماندُ ماند تا جانش رفت ،،،

تازه شکست شده بود که به پیامبری مبعوث شد ، رسالتش ، رسالت حسین (ع) ، معجزه اش قرآن خوانی حسین(ع) و یارانش همه گریه کنان حسین(ع) ...

دلنوشت : چه بگویم که قطره کی تواند صحبت از دریا کند .

۹ نظر ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۰۵
مصطفی ...

مهندس حسام ... حاج حسن شاطری 

و نام جدیدش " شهید "

چه با اسمش می آید : مهندس شهید ، شهید حاج ...

او هم مثل خیلی از آدم های دیگری بود که در کنار ما میزیست ، نه از فضا و نه از دنیای دیگر به این عالم آمده بود .

فقط راهش را پیدا کرد ، و شاید دور از ذهن نباشد بگوئیم به خاطر مهندس بودنش توانست راه را پیدا کند ، چرا که در این دوره زمونه که همه راه ها رو از نوع مادی انتخاب میکنن او راه رو چیز دیگری تفسیر کرد .

برای خدا باید رفت ، رفت تا آنجا که پایان را خودشان اعلام کنند.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۵۰
مصطفی ...